از چه زماني آقاي بهلول را شناختيد؟
من ده ساله بودم. پدرم در شب وقوع فاجعه گوهرشاد به خواب رفت، وگرنه شجاع بود و در ميدان وارد ميشد. صبح که بلند شد و ديد چنين حادثهاي واقع شده، دست مرا گرفت و به مسجد گوهرشاد رفتيم. به سمت پايين خيابان که رسيديم، يک نفر را ديديم که نيمه جان بود و يکي را ديديم که کشته شده وسط صحن افتاده بود. با آن فرد نيمهجان صحبت کرديم و پرسيديم: «اهل کجايي؟» گفت: اهل خواجه ربيع. بعد به صحن نو رفتيم که يک نفر با دهان باز افتاده بود. من هم بچه بودم و ترسيدم و شب تب کردم. بعد برگشتيم کنار آن فردي که اهل خواجه ربيع بود و ديديم جان داده است. من آن فاجعه را از نزديک ديدم.
چه شد که مرحوم بهلول تصميم گرفت در مقابل رضاخان بايستد؟
مرحوم بهلول وقتي فهميد مرد نانجيبي ميخواهد دستور کشف حجاب را بدهد، غيرتمندانه بر منبر رفت و صحبت کرد، به گونهاي که رضاخان خبيث براي کشتن مردم دستور تير صادر کرد و توليت آن زمان هم خيانت و دستور را اجرا کرد و چند هزار نفر را کشتند و بعد هم آنها را در باغ خوني دفن کردند.
چطور شد ايشان را از مسجد گوهرشاد فراري دادند؟
او از مسجد گوهرشاد خارج شد و همه هم تقصيرات را به گردنش انداختند. بعد يک خانم آمد جلو و گفت بفرماييد منزل ما. من در اينجا لطف الهي را ميبينم که خداوند به يک زن، چنان قلب قوي و قدرتي را ميدهد که از رضاخان نميترسد. آقاي بهلول وارد آن خانه ميشود و مأموريني که در تعقيب وي بودهاند، برميگردند و پيدايش نميکنند.
ارتباط شما بعد از آزادي ايشان و بازگشتشان از عراق چگونه بود؟
گاهي اظهار لطف ميکرد و به منزل بنده تشريف ميآورد، آدم بسيار سادهاي بود. با پختنيها گذران نميکرد، بلکه با يک هندوانه ساده يا چند تا خيار گذران ميکرد. صبح زود بلند ميشد و از منزل ما تا امامزاده داود پياده ميرفت. ما به ائمه هم کمتر اينطور عرض ارادت ميکنيم، ولي او اينطور به امامزادهها عرض ارادت ميکرد.
والا بخدا ماکه ایشون رو تا به حال ندیدیم ولی چیزایی شنیدیم که حیرت زده میشیم...
باید به خودمون افتخار کنیم که ایشون از دیار ماست و نامی از شهر زنده هست
علمایی چون ایت الله خزعلی , بهجت , گلپایگانی و... ایشون رو یکی از شگفت های این زمانه میدونستند
خواهشمند است کسانی که ایشون رو دیدن یا عکسی دارند یا خاطراتی در مورد ایشون میدونند در اختیار ما بگذارندممنون میشم
اختصاصی روستای سقی:saghinews.ir
از چه زماني آقاي بهلول را شناختيد؟
من ده ساله بودم. پدرم در شب وقوع فاجعه گوهرشاد به خواب رفت، وگرنه شجاع بود و در ميدان وارد ميشد. صبح که بلند شد و ديد چنين حادثهاي واقع شده، دست مرا گرفت و به مسجد گوهرشاد رفتيم. به سمت پايين خيابان که رسيديم، يک نفر را ديديم که نيمه جان بود و يکي را ديديم که کشته شده وسط صحن افتاده بود. با آن فرد نيمهجان صحبت کرديم و پرسيديم: «اهل کجايي؟» گفت: اهل خواجه ربيع. بعد به صحن نو رفتيم که يک نفر با دهان باز افتاده بود. من هم بچه بودم و ترسيدم و شب تب کردم. بعد برگشتيم کنار آن فردي که اهل خواجه ربيع بود و ديديم جان داده است. من آن فاجعه را از نزديک ديدم.
چه شد که مرحوم بهلول تصميم گرفت در مقابل رضاخان بايستد؟
مرحوم بهلول وقتي فهميد مرد نانجيبي ميخواهد دستور کشف حجاب را بدهد، غيرتمندانه بر منبر رفت و صحبت کرد، به گونهاي که رضاخان خبيث براي کشتن مردم دستور تير صادر کرد و توليت آن زمان هم خيانت و دستور را اجرا کرد و چند هزار نفر را کشتند و بعد هم آنها را در باغ خوني دفن کردند.
چطور شد ايشان را از مسجد گوهرشاد فراري دادند؟
او از مسجد گوهرشاد خارج شد و همه هم تقصيرات را به گردنش انداختند. بعد يک خانم آمد جلو و گفت بفرماييد منزل ما. من در اينجا لطف الهي را ميبينم که خداوند به يک زن، چنان قلب قوي و قدرتي را ميدهد که از رضاخان نميترسد. آقاي بهلول وارد آن خانه ميشود و مأموريني که در تعقيب وي بودهاند، برميگردند و پيدايش نميکنند.
ارتباط شما بعد از آزادي ايشان و بازگشتشان از عراق چگونه بود؟
گاهي اظهار لطف ميکرد و به منزل بنده تشريف ميآورد، آدم بسيار سادهاي بود. با پختنيها گذران نميکرد، بلکه با يک هندوانه ساده يا چند تا خيار گذران ميکرد. صبح زود بلند ميشد و از منزل ما تا امامزاده داود پياده ميرفت. ما به ائمه هم کمتر اينطور عرض ارادت ميکنيم، ولي او اينطور به امامزادهها عرض ارادت ميکرد.
والا بخدا ماکه ایشون رو تا به حال ندیدیم ولی چیزایی شنیدیم که حیرت زده میشیم...
باید به خودمون افتخار کنیم که ایشون از دیار ماست و نامی از شهر زنده هست
علمایی چون ایت الله خزعلی , بهجت , گلپایگانی و... ایشون رو یکی از شگفت های این زمانه میدونستند
خواهشمند است کسانی که ایشون رو دیدن یا عکسی دارند یا خاطراتی در مورد ایشون میدونند در اختیار ما بگذارندممنون میشم
اختصاصی روستای سقی:saghinews.ir